چالش برق در صنایع کشور
تلویزیون صنعت ایران گزارش می دهد:
اگرچه تلاشهای صورت گرفته در تامین برق در کشور در طول این سالها بر کسی پوشیده نیست اما قطعا ارایه و انتشار این تلاشها و موفقیتها نباید بدون در نظر گرفتن وضعیت واقعی تولید و توزیع برق در کشور صورت بگیرد.
شاید به سادگی بتوان گفت که در تابستان 1402 برق برخی از صنایع کشور قطع نشد، اما واقعیت این است که حتی برخی از صنایع کوچک در شهرکهای صنعتی نیز شاهد قطعی برق در روزهای مکرر در طول هفته بودند. اگرچه تکنیک تبدیل روزهای مستمر به روزهای مستمر ولی مکرر در هفته بتواند تلخی قطع برق در صنایع و افزایش هزینههای تولید را تنها در لفظ کاهش دهد اما بدون شک این تلخی در کار تولیدکنندگان وجود دارد.
از سویی دیگر تامین برق برخی از صنایع بزرگ نه در حد نیاز آن مجموعه به انرژی برای روشن ماندن کورهها و خطوط تولید بلکه به میزان خاموش نشدن ساختمانهای کارخانه های صنایع کشور روزانه به ظرفیتی حدود شانزده هزار مگاوات برای تامین برق مصرفی خود نیاز دارند. در حالی که در ساعات اوج مصرف تابستان و به ویژه در ساعت کار و تولید حداکثر ده هزار مگاوات به آنها تخصیص داده میشود و این یعنی کاهش بیش از یک سوم توان مصرفی در تابستان عددی بینهایت بزرگ برای صنایع گاه تعطیلی یک ساعتهی آن منجر به بحرانی در تولید میشود. خاموش شدن چند دقیقهای کوره در یک کارخانه یعنی هدر رفتن روزانه چند ده تن محصول آماده برای راهی شدن به بازار و این برای صنعت یعنی زیانهای انباشته کمرشکن که میگویند گوش شنوایی هم برای مشکلاتشان نیست.
بر این بحران ملی باید گریست که تولیدکنندهی بخش خصوصی با هزاران امید و بعد از گرفتن مجوزهای متعدد و سرمایهگذاری گزاف باید در تابستان تاوان قطعی برق را بپردازد و در زمستان نیز دلنگران تامین سوخت خود باشد. ضرر و زیانهای فزاینده در این روند فرسایشی حاصلی جز روزمرگی و دوری از ایده پردازی برای رشد دادن به دادهها و تواناییها با هدف افزایش تولید و توسعه اشتغال نخواهد داشت.
آیا باور کردنی است که در آخرین روزهای سالی که به عنوان مهار تورم و رشد تولید نامگذاری شده در تامین حداقلهای انرژی برای صنایع ماندهاند تا چه رسد به بیشینه کردن فعالیت صنایع برای رشد تولید. اولویت دادن به برق خانگی اگرچه همواره با نقدهایی مواجه بوده اما نکتهی مهمی که از آن غافل شده این است که حتی تولید نیروگاههایی که با پول و سرمایهگذاری صنایع بزرگ برای تامین برق مورد نیاز خودشان احداث شده نیز در ساعات اوج مصرف تابستان از آنها دریغ شده و به شبکهی مصرف خانگی تزریق میشود و این یعنی حتی بار تامین بخشی از برق خانگی نیز به صنایع کشور تحمیل شده است.
به عبارتی دیگر حتی زیرساختهای لازم برای تامین کامل برق خانگی به صورت مستقل از صنعت نیز در طول تابستان فراهم نیست. عجیبتر آنکه گفتههای راستی آزمایی نشده حاکی از تامین برق خانگی و صنعتی در تابستانها بود. در این میان نیز نباید این موضوع را فراموش کرد که نیروگاههای اختصاصی برخی از کارخانجات بزرگ از طرفی محروم از گاز برای تامین سوخت و هم بیباری رفع نیازهای صنعت خود شدند.
در هردو آنچه آسیب میبیند صنایع و تولید کشور به عنوان اولین حلقه در شبکهی عظیم اقتصادی و صادراتی است. طبیعی است تا تولیدی نباشد توضیع و صادراتی شکل نمیگیرد شاید باور کردنی نباشد که تنها در طول سه سال گذشته صنایع کشور بیش از صد و بیست و چهار هزار میلیارد تومان از کمبود برق آسیب دیدهاند.
اگر به این عدم نفعها خسارتهای بخش دیگری وابسته به این صنایع در چرخههای دیگر اقتصادی را نیز اضافه کنیم به ارقامی هنگفت و عجیبتر خواهیم رسید. به نظر میرسد فعالان صنعت برق کشورها رسیدن به جایگاه مناسب برای بیان این که امکان تامین همزمان برق مورد نیاز بخش خانگی و صنایع فراهم شده است فاصلهی زیادی دارند. اگرچه در صورت رسیدن به این جایگاه تنها باید بدانند که آنچه که انجام داده تکالیف قانونی خود بوده و نه چیز دیگری